سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/6/2
10:2 عصر

آموخته ام ... که....................................

بدست محمد در دسته

 

آموخته ام ... که
با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید
ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ، ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه
 
 
آموخته ام ... که
 تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
 
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
 
آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت
 
آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم
 دعا کنم
 
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار
 دارد،همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی
به دور از جدی بودن باشیم
 
آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای
گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی
 
آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت
انگیزترین چیز در بزرگسالی است
 
آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر
می شویم سریعتر حرکت می کند
 
آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد
 
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند
 
آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که
من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به
دست بیاورم
 
آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
 
آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
 
آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را
دارد
 
آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم
 
آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم
 
آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
 
آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم
دوستش دارم
 
آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد

90/6/2
9:49 عصر

سیر تکامل

بدست محمد در دسته


 

90/5/25
12:45 صبح

انواع سوال های محم ما

بدست محمد در دسته

دو زن در عربستان به این جرم دستگیر شدند!
الف. سوزاندن غذا
ب. ضرب و شتم شوهرانشان با ملاقه
ج. بدرفتاری با مادرزن
د. رانندگی

 

2- شغل محسوب می شود!
الف. کاری که بشود با آن علاوه بر اجاره خانه، شکم زن و یکی دوتا بچه را هم سیر کرد.
ب. تکدی گری
ج. آسفالت سابی
د. کار کردن یک ساعت در هفته

 

3- خرید و فروشش آزاد است!
الف. انواع تفنگ آبپاش(! )
ب. ساندویچ سه نون!
ج. انواع نقل و نبات
د. انواع اسید

 

4- به سینما بازگشت!
الف. تماشاگر
ب. اعتبار
ج. ارزش و هویت
د. هدیه تهرانی

 

5- 80 درصد دختران دبیرستانی... دارند!
الف. عروسک
ب. دفتر خاطره
ج. علاقه به لی لی بازی
د. دوست پسر

 

6- ... طبقه بندی می شوند!
الف. شهروندان؛ به دو دسته؛ اونهایی که پول خوردن بستنی روکش طلای 250 دلاری در برج میلاد رو دارن و اونهایی که چنین پولی رو ندارن.
ب. طبقه های برج میلاد
ج. پارکینگ ها (این گزینه انحرافی است چون قبلاً شاهد پارکینگ طبقاتی بوده ایم! )
د. زندانیان

 

7 - نمی خرد!
الف. مجنون ناز لیلی
ب. کفاشیان کفش برای بازیکنان تیم ملی!
ج. «کولومبوتوئو» پرایدهای ما را
د. عراق هم سیب زمینی های ما را
.

.

.

.

.

.

.

.
 

* هفت راهنمایی:
1 - دو زن در عربستان به جرم رانندگی دستگیر شدند! (مهر)
2 - مدیرکل کار و امور اجتماعی استان قم هر فرد که حداقل یک ساعت در هفته کار انجام می دهد را شاغل عنوان کرد. (مهر)
3 - خرید و فروش انواع اسید آزاد است! (خبرآنلاین)
4 - هدیه تهرانی پس از مدتها برای بازی در یک فیلم سینمایی قرارداد بست. (خبرآنلاین)
5 -دکتر محمود گلزاری عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: « 80 درصد دختران دبیرستانی دوست پسر دارند! » (پارسینه)
6 - وزیر دادگستری: زندانیان طبقه بندی می شوند. (پارسینه)
7 - عراق هم سیب زمینی ایران را نمی خرد! (ایسنا)


90/5/23
10:40 عصر

مورچه کارمند وشیر مدیر

بدست محمد در دسته

    

---------------------------------------------------

مورچه کارمند وشیر مدیر

 

http://img.tebyan.net/big/1388/03/2342442291411644924312413941722378120522440.jpg

 

 

مورچه هر روز صبح زود سر کار می رفت و بلافاصله کارش را شروع می کرد و با خوشحالی هر روز کار زیادی انجام می داد. رئیسش که یک شیر بود از اینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود. بنابراین سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد تا این موضوع را بررسی کند.

اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود. او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت. عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت. شیر از گزارشات سوسک لذت می برد و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید را توصیف می کند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه تحلیل کند. او می توانست از این نمودارها در گزارشاتی که به هیات مدیره می داد استفاده کند. بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد. او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد.
مورچه که زمانی بسیار بهره ور و راحت بود از این حد کاغذ بازی افراطی و جلساتی که بیشتر وقتش را هدر می داد متنفر بود. شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی که مورچه در آن کار می کرد معرفی کند. این سمت به جیرجیرک داده شد. اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود. این مسئول جدید یعنی جیرجیرک هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی به منظور کمک به برنامه بهینه سازی استراتژیک کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد.
اکنون واحدی که مورچه در آن کار می کرد به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آن جا نمی خندید و همه ناراحت بودند. در این زمان بود که جیرجیرک، شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد. با مرور هزینه هایی که برای اداره واحد مورچه می شد شیر فهمید که بهره وری بسیار کمتر از گذشته شده است.
بنابر این او جغد که مشاوری شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود. جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد. نتیجه نهایی این بود: «تعداد کارکنان زیاد است».
حدس می زنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟

مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگیزه اش را نشان داده و نگرش منفی داشت.


90/5/17
10:51 عصر

کاریکاتور ماه رمضانی/از دست ندید

بدست محمد در دسته

کاریکاتور ماه رمضانی

˜ÇÑی˜ÇÊæÑ ãÇå ÑãÖÇä



˜ÇÑی˜ÇÊæÑ ãÇå ÑãÖÇä



˜ÇÑی˜ÇÊæÑ ãÇå ÑãÖÇä



˜ÇÑی˜ÇÊæÑ ãÇå ÑãÖÇä



˜ÇÑی˜ÇÊæÑ ãÇå ÑãÖÇä



˜ÇÑی˜ÇÊæÑ ãÇå ÑãÖÇä



˜ÇÑی˜ÇÊæÑ ãÇå ÑãÖÇä



˜ÇÑی˜ÇÊæÑ ãÇå ÑãÖÇä



˜ÇÑی˜ÇÊæÑ ãÇå ÑãÖÇä


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >