سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/3/29
11:11 عصر

ای آزادی/انسان نقطه ای است بین دو بی نهایت. بی نهایت لجن و بی ن

بدست محمد در دسته

ای آزادی

 



انسان نقطه ای است بین دو بی نهایت.  بی نهایت لجن و بی نهایت فرشته.

 

ای آزادی،

 

تو را دوست دارم، به تو نیازمندم،

به تو عشق می ورزم، بی تو زندگی دشواراست،

 بی تو من هم نیستم ؛ هستم ، اما من نیستم ؛

یک موجودی خواهم بود

توخالی ، پوک ، سرگردان ، بی امید ، سرد ، تلخ ، بیزار ،

 بدبین ، کینه دار ، عقده دار ، بیتاب ، بی روح ، بی دل ،

 بی روشنی ، بی شیرینی ، بی انتظار ، بیهوده ، منی بی تو

یعنی هیچ!


ای آزادی،

 من از ستم بیزارم،

 از بند بیزارم،

 از زنجیر بیزارم،

 از زندان بیزارم،

از باید بیزارم،

 از هر چه و هر که تو را در بند می کشد بیزارم.

 

ای آزادی،

 

چه زندان ها برایت کشیده ام !

و چه زندان ها خواهم کشید و چه شکنجه ها تحمل کرده ام و چه شکنجه ها تحمل خواهم کرد.

اما خود را به استبداد نخواهم فروخت،

 

من پرورده ی آزادی ام، استادم علی است، مرد بی بیمو بی ضعف و پر صبر

و پیشوایم مصدق، مرد آزاد، مرد، که هفتاد سال برای آزادی نالید

 

من هرچه کنند، جز در هوای تو دم نخواهم زد.

اما، من به دانستن از تو نیازمندم، دریغ مکن، بگو هر لحظه کجایی چه می کنی؟

 نا بدانم آن لحظه کجا باشم، چه کنم؟ …

 

« دکتر علی شریعتی »


90/3/25
10:46 صبح

تقدیم به برادران و همسران و پدران مهربان سرزمینم

بدست محمد در دسته

تقدیم به برادران و همسران و پدران مهربان سرزمینم


 

 

مرد پیوند زنجیره ایی از نسلهاست

چطور ما میتونیم از مرد و عشقش متنفر شویم

وقتی که
 
 
 

فردی خاص در زندگیمونه

 

 
 

برادری حامی و مراقبه

 
 
 

دوستی واقعی و قابل اعتماده

 
 
 

مفید برای همه

 

 

در کنارش آروم و صبوری

 
 
 

رازداره

 

 
 

همسر و پشتیبانی قدرتمنده

 
 
 
 قابل اطمینانه
 
 
 
 
پدر و ستونی محکم در خانوادست
 
 
 
 
فردی خاص در زندگیمونه
 
 
 
 
 
عاشق و حامیه
 
 
 
 
 موهبتی است گرانبها
  
 
 
 

شجاع ، ضامن امنیت مردم و کشوره

 
 
 
 
 

برادر ،همسر ، پدر مهربانم روزت مبارک


90/3/23
10:59 صبح

دوستت دارم پریشان،

بدست محمد در دسته

 

دوستت دارم پریشان،

 

 

 


دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟


 


***


 


تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌
ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟


 


***


 


مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه کار؟


 


***


 


مثل من آواره شو از چاردیواری درآ!
در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟


 


***


 


خُرد کن آیینه را در شعر من خود را ببین
شرح این زیبایی از بیگانه می‌خواهی چه کار؟


 


***


 


شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌
گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟


 


 


مهدی فرجی


 

اگر چیزی را می خواهی رهایش کن!/فوق الادس بخونید


                                                                 اگر چیزی را می خواهی رهایش کن!









رهــایـش کــن!
 



وقتی کشاورزی بخواهد دانه های بیشتری از زمین دریافت کند بذرهایش را برمی دارد و به زمین می سپارد. این بذرهای گرانبها با اندیشه های سبز کشاورز و جملات زیبایش به خداوند، به هزاران برابر تبدیل می شود.



او با خدا این گونه زمزمه می کند: خداوندا این بذرها را به دست زمین تو می سپارم، باشد تا با آفتابت، با بارانت و با مهرت آنها را گسترده کنی.



عزیزان دل؛ قانون دهش، قانونی فوق تصور است، برای دریافت آنچه در عمق درونتان می پرورانید. هر کس بدون وابستگی به چیزی و فقط با فرمان به جهان هستی می تواند آرزوهای خود را تحقق بخشد. بسیاری از دوستان می پرسند این وابستگی چه مفهومی دارد؟ مگر نمی گویید باید به طور مداوم برای رسیدن به آرمان هایمان تلاش کنیم، پس گیر دادن و وابستگی یعنی چه؟



یاران من؛ اگر همیشه در تعقیب کسی باشید یا به دنبال چیزی بدوید آن را از خود دور کرده اید. این اصل در مورد پول، همسر، دوستان و... هم صدق می کند. به طور ساده تر اگر منتظر تلفنی باشید و تمام هفته پایتان را از خانه بیرون نگذارید و حتی به حمام هم نروید و درست کنار تلفن بنشینید و منتظر بمانید، همه به شما زنگ می زنند به غیر از آن کسی که منتظرش بودید.



حتما برایتان پیش آمده که بخواهید خانه یا اتومبیل خود را به ضرورتی به فروش برسانید در این طور مواقع به طور معمول مشتری پیدا نمی شود هر چقدر شما قیمت را پایین می آورید باز هم فایده ای ندارد در حقیقت شما با توجه ای بیش از حد به یک خواسته و به عبارت ساده تر با گیر دادن به آرمان ها و آرزوهایتان آن را از خود دور کرده اید. راه حل چیست؟


 


 آرام شوید و به جای وابسته شدن به آن خواسته، آن را به دست خداوند بسپارید. دوباره یاد آن کشاورز بیفتید، او بذرهایش را دوست دارد ولی آن را به زمین هدیه می دهد و زمین در مقابل این گذشت، صدها برابرش را برمی گرداند.



عزیزان دل، کمی فکر کنید. اگر وابستگی به چیزی مانع جریان یافتن خوبی ها به زندگی شما شود آن گاه وابسته نبودن که نقطه مقابل آن است باعث سرازیر شدن همه آنچه که آرزو داریم به زندگی ما می شود.



خلاصه کلام این است: اگر می خواهید چیزی یا کسی را به دست آورید، رهایش کنید.


 



<   <<   11   12   13   14