سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/6/24
12:13 عصر

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم

بدست محمد در دسته

اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
سکوت را فراموش می کردی تمامی ذرات وجودت، عشق را فریاد می کرد.
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
چشمهایم را می شستی و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی.
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
نگاهت را تا ابد بر من می دوختی تا من بر سکوت نگاه تو رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم.
ای کاش می دانستی...اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
هرگز قلبم را نمی شکستی گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است.
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
لحظه ای مرا نمی آزردی که این غریبه ی تنها، جز نگاه معصومت پنجره ای و جز عشقت، بهانه ای برای زیستن ندارد.
ای کاش می دانستی...اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
همه چیز را فدایم می کردی همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای و سال ها برایش گریسته ای.
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی غرورت را... قلبت را... حرفت را...
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم دوستم می داشتی همچون عشق که عاشقانش را دوست می دارد.
کاش می دانستی که چقدر دوستت دارم و مرا از این عذاب رها می کردیای کاش تمام اینها را می دانستی


90/6/23
10:43 صبح

وقتی یکی را دوست دارید...

بدست محمد در دسته

   

---------------------------------------------------

وقتی یکی را دوست دارید...

 


 

وقتی یکی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود

وقتی یکی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است

وقتی یکی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست

وقتی یکی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است

وقتی یکی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هر کاری بزنید

وقتی یکی را دوست دارید، هر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید

وقتی یکی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید

وقتی یکی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید

وقتی یکی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید

وقتی یکی را دوست دارید، حاضرید به هر جایی بروید که فقط او در کنارتان باشد

وقتی یکی را دوست دارید، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید

وقتی یکی را دوست دارید، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند

وقتی یکی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد

وقتی یکی را دوست دارید، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید

وقتی یکی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید

وقتی یکی را دوست دارید، واژه تنهایی برایتان بی معناست

وقتی یکی را دوست دارید، آرزوهایتان آرزوهای اوست

وقتی یکی را دوست دارید، به زندگی هم عشق می ورزید


90/6/6
11:2 عصر

دلیل بارش باران.....

بدست محمد در دسته

دلیل بارش باران.....
 
نهایت عشق اوج باور و سر حد احساسی آسمانی است ..
وقتی نسیم عشق دستهای سپید ابر های عاشق را به دست هم می سپارد
به یمن این پیوند پاک وجودشان اشک شوق می ریزد
 
 
عضویت رایگان در گروه
 
 
امروز به همراه نسیمی که می آمد بوی پاییز را از دور دستها احساس کردم...
 
پاییز را به خاطر بادهایش و به خاطر برگهایش دوست دارم .
 
پاییز رنگ گذشته ها و  خاطرات دور را می دهد.
 
پاییز را به خاطر رنگهایش دوست دارم....بوی پاییز می آید...
 
 
عضویت رایگان در گروه
 

باز باران بارید ،

خیس شد خاطره ها ،

مرحبا بر دل ابری هوا ،

هر کجا هستی باش ،

آسمانت آبی ،

و تمام دلت از غصه دنیا خالی

90/6/2
10:2 عصر

آموخته ام ... که....................................

بدست محمد در دسته

 

آموخته ام ... که
با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید
ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ، ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه
 
 
آموخته ام ... که
 تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
 
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
 
آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت
 
آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم
 دعا کنم
 
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار
 دارد،همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی
به دور از جدی بودن باشیم
 
آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای
گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی
 
آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت
انگیزترین چیز در بزرگسالی است
 
آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر
می شویم سریعتر حرکت می کند
 
آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد
 
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند
 
آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که
من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به
دست بیاورم
 
آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
 
آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
 
آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را
دارد
 
آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم
 
آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم
 
آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
 
آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم
دوستش دارم
 
آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد

90/6/2
9:49 عصر

سیر تکامل

بدست محمد در دسته